به گزارش قدس آنلاین، دوم آوریل سالگرد تولد نویسنده مشهور دانمارکی هانس کریستین اندرسن است. در دهه شصت میلادی، یلالپمن، بنیانگذار کتابخانه بینالمللی مونیخ و دفتر کتاب برای نسل جوان، پیشنهاد کرد که این روز به نام روز جهانی کتاب کودک، تعیین و مراسم ویژهای به این مناسبت در سراسر جهان برگزار شود تا از این طریق، بر نقش و اهمیت کتاب در رشد و پرورش شخصیت و تخیل کودکان تأکید شود.
نویسندهای که خودش جوجه اردک زشت بود
هانس کریستین اندرسن، نویسندهای بزرگ است که بسیاری از کودکان جهان، با داستانهای او بزرگ شدهاند و خاطره دارند. او فرزند یک خانواده فقیر بود و مادری بیسواد و پدری کفاش داشت، اما این خانواده کوچک و معمولی، با آتش عشق و جادوی قصه و بازی گرم بود. پدرش برای این پسر یکی یک دانه، عروسک و اسباببازی درست میکرد، همپای پسر بازی میکرد و هرشب برایش داستانهایی مانند قصههای هزارویکشب را میخواند.
اما ردپای فقر، در زندگی این خانواده دیده میشد. مادرش یکبار از خاطرات کودکی خود گفت و از تلخیهای فقر و نداری برای فرزندش قصه گفت. مادر گفته بود روزی مادر و پدرش، از شدت نداری و فقر، او را به خیابان فرستاده بودند تا گدایی کند اما او نتوانسته بود پولی به دست بیاورد و یک روز تمام نشسته بود و گریه کرده بود. همین جرقهای شد برای داستان «دخترک کبریت فروش» که بعدها از داستانهای مشهور کریستین شد.
کریستین اندرسون، کودکی خیالپرداز و تنها بود، این تنهایی بخصوص بعد از مرگ پدرش پس از بازگشت از جنگ همراه با ارتش ناپلئون بیشتر هم شد چرا که در این زمان، اندرسون زشت و رؤیایی مجبور شد در رختشویخانه به کارگری بپزدارد. به همین دلیل همیشه کودکان دیگر او را مسخره میکردند و شاید همین تجربه بود که باعث شد، کریستین سالها بعد با همه احساساتش داستان موفق و مشهور خود را به نام «جوجه اردک زشت» بنویسد.
داستان کودک فقط برای سرگرم شدن نیست
شاید مروری بر زندگی کریستین اندرسون به عنوان یکی از مهمترین نامهای تاریخ داستان کودک در جهان، برای اینکه یادآوری کنیم کتابهای بزرگ و مهم این حوزه را چگونه نویسندهای نوشته است، بد نباشد. متأسفانه خیلیها فکر میکنند کتاب برای کودک و نوجوان، یک تفریح حاشیهای است و نویسندهای که برای این گروه سنی مینویسد، نویسندهای باید باشد که از دنیا و دغدغههای مردم عادی چیزی نمیداند. خیلیها فکر میکنند در داستانهای کودک و نوجوان، باید فقط یک دنیای فانتزی و تخیلی برای کودکان ایجاد کرد و رابطه واقعی آنها را با دنیای واقعی قطع کرد.
نیاز کودکان و نوجوانان به کتاب، آن هم کتابهای ارزشمند و منتقل کننده ارزشهای انسانی یک نیاز واقعی و مهم است. کتاب خواندن هم باعث میشود دایره واژگانی و اطلاعات کودکان افزایش یابد و مهارتهای ارتباطی شان کامل شود، و هم سبب میشود که کودکان با تحربهها و ارزشهایی آشنا شوند که برای زندگیشان نیاز دارند. به همین دلیل کتابهای این گروه سنی، برخلاف تصور خیلیها هم اهمیت زیادی دارند و هم دارای کارکردهایی فراتر از سرگرمیسازی صرف هستند. به همین دلیل نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان، باید نسل آینده را با ظرافت با ارزشهای انسانی و واقعیتهای زندگی اجتماعی از جمله سختیها و تلخیها و ضرورت حفظ امید در سختترین شرایط آشنا کنند و این، نیازمند آن است که خود این نویسندگان مانند کریستین اندرسون از دل زندگی واقعی و تجربه زیسته انسان های جامعه برآمده باشند و همان تجربهها را در نوشتههایشان تکرار کنند.
نظر شما